آ
ر
ش
ی
و
#

آرشیو نشریه

کسانی که امروز در داخل به‌طور پیوسته به دنبال پمپاژ سبک زندگی غربی، روشهای غربی و لغات غربی در ادبیات، دانشگاهها و مدارس هستند، در واقع تقی زاده های جدید هستند، همچنانکه مدافعان و حامیان سند ۲۰۳۰ نیز در واقع ادامه دهنده تفکر تقی زاده هستند. البته امروز مردم انقلابی و جوانان مؤمن نخواهند گذاشت حرف تقی زاده های جدید به کرسی بنشیند.
(بخشی از سخنان رهبر انقلاب در دیدار با مردم، نوروز 98)

مروری بر زندگی و افکار سید حسن تقی زاده

باید غربی شد

هنگامی که محمد علی شاه در تیر ماه 1387ش مجلس را به توپ بست، تقی زاده برخلاف حرف های خودش که مردم و نمایندگان را به مقاومت و دفاع تشویق می کرد، به سفارت انگلستان پناهنده شد و به خارج از کشور رفت.

او در نامه‌ای به محمود افشار در سال ۱۳۰۰ و پس از شکست آلمان‌ها در جنگ می‌نویسد: «اگر مطلب عمده که به عقیده اینجانب کشیدن آمریکایی‌ها به ایران و دست دادن آن‌ها در ادارات است سر بگیرد، عن‌قریب کار‌ها به جاده اصلاح می‌افتد. باید آنچه ممکن است کوشش کرد که آمریکا را به ایران کشید. امتیازات داد. مستشار‌های مالی و فواید عامه و زراعت و تجارت و طرق و شوارع و تلگراف از آن‌ها آورد، مدارس آمریکایی تقویت کامل نمود...»

با این همه، در مواردی هم به رضاخان ایراد و انتقاد می کرد. از جمله ی این موارد موضوع انتقال سلطنت به رضاخان بود که وی در کنار افرادی چون مدرس و مصدق سخت با آن مخالفت کرد.  تقی زاده همچنان بر جدایی دین از سیاست تاکید می کردتا این که گروهی از علمای نجف از جمله آیت الله عبدالله مازندرانی و آخوند خراسانی حکم به «فساد مسلک سیاسی» وی دادند. در بخشی از این فتوی چنین آمده است: «چون ضدیت مسلک سید حسن تقی‌زاده که جدا تعقیب نموده است با اسلامیت مملکت و قوانین شریعت مقدسه بر خود داعیان ثابت و ازمکنونات فاسده اش علنا پرده برداشته است؛ لذا از عضویت مجلس مقدس ملی و قابلیت امانت نوعیه لازمه آن مقام منیع بالکلیه خارج و قانونا و شرعا منعزل است».

سید حسن تقی زاده در شهریور 1256 در خانواده ای روحانی در شهر تبریز متولد شد. سید حسن از چهار سالگی به آموختن قرآن پرداخت، از هشت سالگی تا حدود بیست سالگی مقدمات عربی و دروس حوزوی را خواند. نام «تقی‌اف» را در اوقات جوانی یعنی وقتی که طلبه علوم دینی بود برای خود انتخاب کرد.

تقی‌زاده از فراماسون‌های پیشینه‌دار و از چهره هایی است که به لژ بیداری ایران پیوستند. او بعدها از لژهای دیگری هم سر درآورد. در کار سیاست هم کهنه‌کار است، به همان اندازه که در فراماسونری پیشینه دارد. در پژوهش‌های علمی هم آوازه دارد، اما در این کار هم همنوای شرق‌شناسان سیاست‌پیشه‌ای است که دشمن ایران و ایرانیان‌اند و می‌کوشند پیشینه درخشان و پرشکوه فرهنگ و تمدن ایران را نادیده بگیرند.

تقی زاده مورد توجه مشروطه خواهان تبریز قرار گرفت و یکی از نمایندگان تبریز در مجلس اول شد. وی با ایراد نطق های آتشین و کوبنده و پرشور در مجلس توانست ظرف مدت کوتاهی رهبری اقلیت تندرو،اصلاح طلب و روشنفکر مجلس را در دست گیرد و توجه بسیاری از افراد را به خود جلب کند.به همین سبب توانست جزو هیات نه نفره ی تدوین متمم قانون اساسی قرار گیرد.

وی از مفاهیم نوین سیاسی و اجتماعی مانند تحدید اختیارات شاه و تفکیک دین از سیاست دفاع کرد و با مداخله ی روحانیون از طریق نظارت بر مصوبات مجلس و تطبیق آن با اسلام مخالفت کرد و همین امر باعث شد تا از سوی مردم و روحانیون متهم به بی دینی شود. او هم چنین از پیمان منعقده میان روسیه و انگلستان برای تقسیم ایران در 1286 (موسوم به قرارداد 1907) دفاع کرد.

تئودور آدورنو (زاده ۱۱ سپتامبر ۱۹۰۳ - درگذشته ۶ اوت ۱۹۶۹) جامعه‌شناس، فیلسوف، موسیقی‌شناس و آهنگ‌ساز نئومارکسیست آلمانی بود. وی از اعضای مکتب فرانکفورت آلمان در زمان بین دو جنگ جهانی بود. او از این عقیده که هنر مدرن و رسانه به وسیله نخبگان حاکم کنترل می‌شود پیروی می‌کرد.

حدیث دیگران

هر آن کسی که امروزه فلسفه را به مثابه حرفه بر‌می‌گزیند باید نخست آن توهمی را طرد کند که تلاش‌های فلسفی قبلی کار خود را با آن آغاز کردند؛ یعنی این توهم که قدرت تفکر برای فراچنگ آوردن تمامیت امر واقع کافی است. هیچ عقل توجیه‌گری نمی‌تواند خود را در متن واقعیتی بازیابد که نظم و شکل آن هر گونه دعوی به عقل را سرکوب می‌کند؛ عقل تنها به شیوه‌ای جدلی خود را در مقام واقعیت تام به فرد داننده عرضه می‌کند و فقط در قالب ردپاها و ویرانه‌هاست که عقل می‌تواند مهیای این امید باشد که سرانجام روزی با واقعیت درست و بحق رودررو خواهد شد
(علیه ایده آلیسم، تئودور آدورنو)

یکی از چیزهایی که مکمّل این نفوذ است، تخطئه ی کسانی است که بر اصالتها، بر نگاه درست، بر ارزشها پای میفشارند؛ ...اینهایی که در بخشهای مختلف، با زبانهای مختلف، بسیج را متّهم میکنند به تندروی، به افراطی گری و چه و چه و چه، دارند در واقع نفوذ را تکمیل میکنند؛ پروژه ی نفوذ به وسیله ی اینها دارد تکمیل می شود. (بیانات رهبر در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج، 94)

اشغال بدون جنگ

نفوذ #

استنلی آلن مک‌کریستال، ژنرال چهارستاره بازنشسته ارتش آمریکاست. مک‌کریستال از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ فرمانده عملیات‌های ویژه مشترک پنتاگون در عراق بوده و رهبری

عملیاتی را بر عهده داشت که منجر به پیدا کردن و قتل ابومصعب زرقاوی شد. وی از سال ۲۰۰۹ به‌طور همزمان فرماندهی نیروهای بین‌المللی کمک به امنیت (آیساف) و نیروهای نظامی آمریکا

در افغانستان را بر عهده گرفت. اظهارات جنجال‌برانگیز وی در مورد اعضای دولت اوباما و نیز درخواست وی برای اجباری شدن خدمت سربازی او را تبدیل به چهره‌ای خبرساز کرد.

وی در سال ۲۰۱۹ ضمن انتقاد از سیاست ترامپ در قبال سوریه و افغانستان، رئیس جمهور آمریکا را فردی «دروغگو و بی اخلاق» خواند.

آرمـــــــــــــانـشـــــــــــهر

«هنگامى‌که قائم قیام کند، به عدل حکم نماید و در روزگار او بیداد به تمامى نابود گردد و راه‌ها امن شود و زمین برکات خود را آشکار سازد و هر حقّى به صاحبش برگردانده شود. آن هنگام زمین گنج‌هاى خود را آشکار سازد و برکاتش را ابراز دارد و همگان چنان بى‌نیاز شوند که چون کسى بخواهد صدقه‌اى دهد و بخششى نماید، مستحقى نیابد که همه اهل ایمان به رفاه بی‌نیازی رسیده‌اند.» امام صادق(ع) (الارشاد، مفید، ص۳۴۳)

یکی از راه‌های ایجاد فکر آمریکایی، «نفوذ» است. این همان چیزی است که رهبر انقلاب در دیدار مدیران صداوسیما از آن به عنوان «جنگ نرمِ برنامه‌ریزی شده، گسترده و همه‌جانبه‌ی نظامِ سلطه با جمهوری اسلامی» یاد کردند. در این جنگ نرم تلاش می‌شود تا انسان‌ها در چنبره‌ی رنگ و لعاب مفاهیم و ارزش‌های غربی تسخیر شوند و افراد از درون ملت، مبتنی بر مفاهیم غربی به یکدیگر متصل شوند. نفوذ تلاش می‌کند با ابزارها و امکانات جدید «شبکه‌سازی در داخل ملّت» انجام دهد و این دقیقاً همان زمانی است که عملاً اشغال کشور بدون اینکه جنگ نظامی رخ دهد صورت گرفته است. اهمیت این مسئله و تجربیات شکست‌های قبلی آمریکاییان چنین است که حتی استراتژیست‌های آن‌ها مانند "جوزف نای" درباره‌ی این جنگ جدید می‌نویسند که "قدرت نرم و قدرت اقناع و تولید گفتمان، امروز اهمیت بیشتری از قدرت‌های سخت یافته است. نگاه سنتی به سیاست‌ورزی جهانی نوعاً متمرکز بر نیروی نظامی و اقتصاد پیروز بوده است. نگاه سیاست در دوره‌ی جدید مبتنی بر گفتمان‌های پیروز است." گفتمان پیروز جان‌مایه‌ی برتری در جنگ نرم‌ است.

برنامه‌ی نفوذ «تغییر باورها، تغییر آرمان‌ها، تغییر نگاه‌ها , تغییر سبک زندگی» است.

دشمن با پروژه‌ی «نفوذ شبکه‌ای»، افراد مؤثر ملت را در اختیار می‌گیرد، آن‌ها را به یکدیگر متصل می‌کند و از درون کشور شعارها و تفکرات آمریکایی به نمایش گذاشته می‌شود و این برای انقلاب اسلامی، خطیر است.

مک کریستال فرمانده‌ی سابق آمریکایی ائتلاف افغانستان از تجربه‌ی جنگ در آنجا چنین می‌گوید که "اهمیت اقناع مردم بالاتر از هر چیز است. همه چیز در ذهن کسانی رخ می‌دهد که به نحوی شریک این جنگند." وزیر دفاع وقت آمریکا در سال ۲۰۰۷ از دولتش خواسته بود که پول بیشتری را هزینه‌ی جنگ نرم کند. آن‌ها به این نتیجه رسیده بودند وقتی که نمی‌توانند "تن‌"ها را تسلیم خود کنند باید "جان‌"ها را شیفته‌ی خود کنند. اگر آن‌ها بتوانند «هویت بومی» مردم سرزمین هدفشان را تغیر دهند؛ دیگر لازم نیست با آن سرزمین جنگی داشته باشند زیرا فکر آن‌ها را در اختیار گرفته‌اند و این برای سلطه‌گر کافی است. «اگر آمریکایی‌ها در این سیاست خود موفق شوند و بتوانند فکر جوانان را به "فکر آمریکایی" تبدیل کنند، آنگاه بدون نیاز به کودتای نظامی و اقدامات سخت، بر کشورها مسلط خواهند شد.»

فقه سازمانی

حق شریک و همکار این است كه او را نفريبى و با وى دغلى در كار نياورى و به او دروغ نگويى و غافلش نسازى و نيرنگش نزنى و چون دشمنى كه ملاحظه طرف خود را نمى‏كند به كارشكنى او نپردازى و اگر به تو اطمينان كرد تا آنجا كه توانى برايش بكوشى و بدانى كه مغبون كردن كسى كه (به تو) اعتماد كرده مانند ربا خوردن است. امام سجاد (ع) (الفقیه ج 2 ص 624)